
-
کار طولانیه حوصله کن , پر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره مهم ترینش انگیزست
وقتی به آینده فکر کنی کم کار میشیببین رپ یه اسب وحشیه که سوار کار نداره نمیتونه کسی ازش تو ایران مایه حلال وار دراره
تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار ندارهپس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسط ها زیاد شد کم کم ورس ها کم شداز اون طرف چه جرم هایی که با یه امضا حل شد
یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط همینه تحمیله نظر نتیجه تخریبه اثرولی وقتی که از سرت آب بگذره کلا میگی بهتره خودم تکلیفو یکسره کنم
تا اینجا عمرمو ضرر کردم هزینشم میدم من که تا همینجا رو اومدم پس بقیشم میرممنی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم
دیدم اون ها که با خنده جلو میان ناکسترن در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترنفهمیدم فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم بقیه که این اسمو ببرن مفت برن
دخترم باا ولم کن حرکت کاملا فوله یارو علنا میخواد با چشم تو رو حاملت کنهمیگه تو پسرمی قدمت رو چشممه میبینی پاش برسه حاضره گردنتو بشکنه
هر کی میخواد شیکمتو سفره کنه تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شدهمن دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه دیگه هیچی نمیتونه منو غافلگیرم کنه
حتی اون که با شخصیت با یه صدای سلامت میگه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارممیگی کمک کنم از بقیه خواهش نکنه فردا میبینی همونجاست یارو کارش همونه
اینه که شک از تو خیابونو کوچه میاد و مغز تبدیل میشه به هوش سیاهاینجا بچه تمرین میبینه با یه لحنه محکم اول از همه یاد میگیره اون بیرون همه گرگن
میفهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکر و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کردتو اون سن آرزوهاش مثله ناموسشه ولی نابودیه آرزوها میشه آموزش بعدی
یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن بذار منظورمو یه جور دیگه تکمیل کنمیادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد بزرگ جمع بود یه کم نگاهم کرد
بهم گفت میخوای چیکاره شی بهش گفتم فضانورد گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگردتو درسهاتو قبول شو فضا مضا پیشکشت با دو تا جمله میخواست آرزوهام هیچ بشه
میدیدم همه نمه میخندیدن زیر لبی میخواستم که آب شم برم زیر زمینالان هم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد
اونی که رو نداشت تو داشت ولی میدونست چشهمدام با خودش گفت از این بد تر هم میتونست بشه
هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند مینویسمو مینویسمو بالا میره گردش خونروزی رو میبینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر بکنی که موزیک شغل منه ولی نه موزیک یه عشقه که توم شعله ورهولی در واقع این روزا هدف هام تویه بیراهه اسیره سن که میره بالا میفهمی که بی مایه فطیره
اسم امروز هست فردا نه میگین چرا خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنارنمه نمه دور و برت خالی میکننو میبینی میپیچن پس الان آینده رو میسازم میگیری چی میگم
یه وقتی میرسه پیر و چروکیده شی خط های صورتت راه مرگ رو کروکی کشیدمیخوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو بذارم تو آب تماشا کنم نوه هامو
تو ساحل باهاشون بازی میکنم گل میخورم بعد خسته میشم رو ماسه ها شل میکنمباده خیام میرم بالا به یاد ایام یه حاله کمیاب یه حس عجیب داره جریان
تو رگام با این رویا سرگرمم فقط حقیقت بهم گفت برگردم عقب
انگار یه تکون یه زمین لرزه منو دوباره برگردوند به همین لحظهبه من راه چاه رو یاد دادن نه راهو چاهو افتادم تو چاه همون جا رو آب و جارو کشیدم
کی میتونست بره جلو بهتر از من اینا که اسم بردی همه مثل پسرمنببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن
اینا تو وان حموم خونشون ناخدا بودن دم در آوردن واسه ما ناقلا شدناین همه سال کارو بینم کی دید اینا میخوان بگم این زیرزمین اینم کلید
میکروفون تو دست تو یعنی اتم دست داعش پس بهتره این کلید بمونه دست صاحبشنظر تو خودجوشه سالم نیست بو میده کد روشه
منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین صد تومنی پاره های لای هزاریهمین مونده اینا برام تز بدن فقط بهت اینو لای پرانتز بگم
ما خیلی کارا کردیم نگفتیم که ریا نشه این روزا قضاوت هر کی از رو قیافشهواسه من این قصه ها عادیه همه قاضی شدن این استعداد ذاتیه
بری میگن فرار کرد وطن فروش اگه بمونی هم میگن یارو اطلاعاتیهزنده باد حاشیه تو مغزش چیاست یارو آدم حساب کار دستش میاد
کار درست رو میکنی میگن قصدش ریاست کاری هم نکنی میگن قلبش سیاستمن کارم غمگینه چون بارم سنگینه کمبود گذشته هام فقط با رپ تامینه
وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره اون لحظست که خودکارم با کاغذ ور میرهمن رپ نکردم رو شکم سیری واسه کل کل و بچه بازی یه کم پیریم
اون هم قابل احترامه حاصل استعداده چون حرف خاصی توش نیست فاقد اعتبارهبا رپ میشه در جنگ تاخت با رپ میشه فرهنگ ساخت
با رپ میشه رویا رو نشون داد با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون دادمطمین باش من این واژه ها رو واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم
من این واژه ها رو بالا آوردم از حقیقته تلخی که هضم نکردماز روزگار میگذرم نشونه میگیرمو تویه خال میزنم
گذشته ها رو مثله پوست مار می کنم صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوماز روزگار میگذرم نشونه میگیرم و تویه خال میزنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کنم صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم موندگار میشومذهنم جوونه ولی مخ پیره چشمم از دید زدن زن لخت سیره
وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره به دفتری که ورقهاش داره به چخ میرهخب دیگه پف زیر جفت دیده هام یعنی استرس بیخوابی و قفل ایده هامو
باید جمع کنمو بریزم به کل زیر پامو تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاکافت خیز ما به قلم نوک تیز یاس همه تویه خیابون هاییم با کلی نقاب
اونی که روبروته و داره گل میگه باهات روی همه چیت دقیقه حتی کلیه هاتصبح میشه باز که البته صبح نیست وسط ظهره وقت میره واسه خالی کردن عقده
نشستی به تماشای رفتن عمرت عقربه تنده راه مصرف قرصهتوی کله جای مغز معدن سربه جایگزین آب شده شربت سرفه
نون تو خون تو خونه شده برکت سفره هنر واسه هنرمندا مدرک جرمهتهش فقط ازت می مونه دفتر کهنه کف زمین بشینی در حسرت قله
تو بحث منطقی همیشه مغلطه برده اصل حرف رو فقط جنگ و اسلحه گفتهاز روزگار میگذرم نشونه میگیرمو تویه خال میزنم
گذشته ها رو مثله پوست مار می کنم صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوماز روزگار میگذرم نشونه میگیرم و تویه خال میزنم
گذشته ها رو مثل پوست مار می کنم صدامو از تو شهر و خونه هاش میشنوم موندگار میشومکاراکتر اصلی اول تا آخر داستانت منم کارات شنیده شدن تنها دلیله بازتابت منم
تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آ چهارت منم تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منمبا یه عطسه فیدی یه مغز چرکی لنگه بیتی یه متلکی وسط یه بحث جدی
البته مهم نیست که ببیننت به دید چی واست مهم اینه که تو فقط شنیده شیبحث من یه خطر جدیه که پیشه رومونه نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت
سکوته مرگباری که حس میشه تو خونت وقتی هم خون تو شیشست هم شیشه تو خوناینا رو دیدیم بعد میریم میگیم که دشمن زبونه ببین دشمن زبونه چون که مک فقط لفظیم
تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیمو طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستیمیخوای به هر بهونه شده بهش بپری چرا که فکر میکنی تو از همه فرشته تری
تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه اینه که میخوای یه راست بری تو بهشت برینمیگی باید برم اینجا دیگه کلا پوسیده اینجا پر از یس اونجا پر از امیده
ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میدهآزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته ولی خصلت هایی تو ما نهادینه شده که
هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب تضاد شدید بین سنت قدیم و جدیدتو میری اونجا اونا اینجا غارشون رو کندن حتی توی تحریم به ما بارشون رو پک پک
به ما فروختنو خیلی ساده قالمون رو کندنو حالشون رو کردن خ…شونو تک تکتمومه واژه هام رو نوشتم تو خلوتم الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلتم
فک زدمو میرم جلو همین خطو تو میخوای سلیقت رو بشنوی یا حقیقتواینا میگن سرکوب کنم حرفام رو بریزم تو خودم ولی نه من حقیقت رو کشیدم رو خودم
میگن اونا که اصل زحمت رو کشیدن نخودن راه که باز شد بعد بقیه بشینن بخورننه تو کتم نمیره تو رو نمیدونم ولی من راه بی نتیجه رو شروع نمیکنم
من از سرکوب رویاهای خودم سکو ساختم دیگه چاقو تو رویای بقیه فرو نمیکنم